سلام ..
میدونم بعد از چند وقت ننوشتن، توضیح ندادن، مودبانه نیست .. نبودنها را بذارید به حساب مشغله فکری زیاد ..و ممنونم که مثل همیشه به من محبت داشتین :)
.
دیشب مهمان شبکه اچ دی بودیم، به صرف فیلم سینمایی دور افتاده ..
معمولا بعد از دیدن فیلمهای تاثیر گذار .. خودم را جای نقش اول فیلم میگذارم .. و رفتار خودم را در مواجهه با شرایط خاص فیلم حدس میزنم .. ولی حدس زدن در مورد فیلمهایی از این دست .. که میل به زندگی و بقا را به چالش میکشند .. سخته ..
فیلم را دوست داشتم ..
و البته که از نیروی عشقی که او را به زندگی چسبانده بود و به او توان مبارزه میداد .. وحشت زده شدم .. توان بالایی میخواد هضم کردن همه اینها .. توی دنیای سطحی این روزها ..
.
این روزها به اشکال مختلف امتحان میشم .. شعورم .. توانم .. احساسم .. محبتم .. خودداریم .. فقط دوست داشتم بگم نمیدونستم قراره یهویی این همه امتحان برگزار بشه .. کلا شرایط بامزهای شده :)
چی بگم والا. تو که خیلی کم پیدا شدی. ایشالله که خیر باشه. من خیلی وقته فیلم خارجکی ندیدم
ایشالا خیر باشه ..
این فیلم قشنگ بود ..
البته دو تا فیلم ایرانی دیدیم که افسردگی حاد گرفتم از دیدنشون ..
زندگی جای دیگریست و زندگی مشترک آقای محمودی و بانو ..
و البته مدرسه موشها رو هم دیدیم و عاشق کپلک شدیم دو تایی
خواهرم انقد کپلک رو دوس داره که رفت عروسکشو خرید
زندگی اقای محمودی رو خریدم که ببینم.
زندگی جای... رو هم دختر داییم گفت بخر خیلی قشنگه. اگه فاز غمگین داره چه بهتر
عروسکش اومده؟؟ منم برم بخرم
بازی یکتا ناصر رو خیلی دوست داشتم .. ولی فیلم رو نه ..
خب دلم برات تنگ شده .وابستگیم و دوست داشتنم اون قدری زیاد شده ک حالا دیگه با این وضع نبودنت ازت شماره تلفن بخوام دوستم .اگه صلاح دونستی لطفا برام کامنتش کن...اگرنه ک هیچ :)
تو که مهربون بلاگستانی دوستم ..
شرمندهام .. نمیدونم چرا دستم به نوشتن نمیره ..
لطف توئه و مایه افتخار من .. میام و شماره رو برات میذارم ..