دلم یه پست دو سه خطی میخواد .. که خودم هر بار بخونمش، پر بشم از لذت .. ولی چیزی نمیجوشه از این فکر و از این دل .. یا اگر جوششی هم باشه ترجیح میدم در خفا بمونه و متولد نشه ..
هوا ابری که باشه .. دلم یه طوریه .. دلم دلگیره .. ..........
صبح وقتی تند و تند پلهها را پایین میاومدم تا توی ماشینی که درش را همسر جان باز کرده بود .. به سان سارقان حرفهای بانک، بپرم و بعد همسر گازش رو بگیره و بریم، تا همون نیم دقیقه رو هم از دست ندیم .. داشتم خودم رو مورد لطف قرار میدادم که هنوز نتونستی به یه مدیریت درست در زمینه امور منزل برسی دختر .. اصولا این روال منه .. صبحها انتظاراتم را از خودم لیست میکنم .. و هر غروب .. یا شب .. بعد از ترافیک کشنده شهر .. فقط کنار انتظارات برآورده نشده تیک میزنم .. چه خوب بود اگر از خودم انتظاری نداشتم .. و هر غروب یا شب .. بعد از ترافیک کشنده شهر .. لیست کارهای انجام شده توسط خودم رو مینوشتم و خودم رو تشویق میکردم ..
این روزها علاوه بر آمدن مهری که رو به پایان هست، اتفاق دیگهای افتاده ؟؟ جاهایی ترافیک میبینم که به عمرم ندیده بودم .. کلا انگار همه صبح از رختخواب به اتومبیل منتقل میشیم و میزنیم به خیابانها و بزرگراهها .. و شب از اتومبیل به رختخواب برمی گردیم ..
آخخخخ .. یادم افتاد چند روزه برای گنجشکها و کفترها غذا نذاشتهام .............. اون هم توی این هوا ..
خدایا .. چه خوب که تو یادت نمیره سهم هر روزهی ما را توی دستهامون بذاری .. چه خوب ..
چه خوب ک تو مینویسی .چه خوب ک حال ادم رو با ادبیات خاص خودت جا میاری :)
تو کارای خوب امروز خودت ، به خاطر راضی نگه داشتن بنده های خدا ....ی تیک گنده بزن :)))))))))))))))))))
چه خوب که تو اومدی و اینها رو برام نوشتی
گنجیشکای بی ادب ما هرچی میریزم نمیخورن. شاید بیش از حد سیرن
واقعا؟ البته کبوترها اشتهاشون بیشتره .. گنجشکها یه نوک میزنن و میپرن .. ولی کبوترهای ما ته غذا رو در میارن
اصلا نمیشه در امور منزل به یک ایده ال رسید
از وقتی خانمها علاوه بر کارهای منزل کار بیرون از منزل هم انجام میدن خیلی نباید از خودشون انتظار داشته باشن
بالاخره صددرصد کامل نیستن
بـــــــــــــــــــــله