دیروز ..
پردیس سینمایی کــ..ـوروش .. ایـ.ـران برگر .. دو تا پاپ کورن و یک بطری آب معدنی .. و دیگر هیچ ..
به نظرم دیگه سینما رفتن مزه نمیده .. آخرین باری که در سینما غرق لذت شدم، سر فیلم یه حــبه قـ..ـند بود .. با تاب خوردن های پسندیده .. با ساز و دهل قبل از مراسم عقد و با حلوا پزون و تدارک شام عزا .. با همه چیز فیلم که به اندازه بود و نه از شادی قهقهه می زدی و نه از غصه صورت می خراشیدی و اشک می ریختی .. غم و شادی همه کنار هم .. با ملایمت ..
یادش بخیر ..
رخ دیوانه؟حوب بود؟
من سینما رفتن دوران دوستیمونو دوس داشتم:))
رخ دیوانه رو ندیده ام .. ایران برگر رو دیده ام ..
عزیزم
شنیدم فیلمش خنده داره. اینطوری نبود؟
خنده دار بود ..
ولی معمولی .. البته به نظر من ..
من اونقدر دلم تنگ شده برای سینما
دلم یک فیلم خاص میخواد
حالا خوب بود این ایران برگر؟
اگر دلت یه فیلم خاص میخواد، بعید میدونم این فیلم رو خیلی دوست داشته باشی - معنی این جمله اینه که من دلم یه فیلم خاص میخواست و این فیلم برای من خاص نبود -
salam ghasedak jan .khoobi azizam ??zendegi bar vefghe morad hast ?? hale mano bekhay bedooni khoobe khoobam ! dargire zir o balaye zendegi . ozae kar o khoone chetore??
آواز ....
سلام ..
من یک سال و چند ماه رو توی یه کامنت برات بگم؟
خیلی خوشحالم که اوضاع و احوالت خوبه ..
منم خدا رو شکر .. هزار بار شکر .. خوبم
.
خیلی دلتنگت هستم ..
دلم برات تنگ شده .
دل منم برای شقایق مهربون بلاگستان تنگ شده ..