یکی دو روز قبل عقدش بود ..
با همخانهاش ..
بعد از یک دوستی عمیق و گسترده دو ساله ..
میدانم هیچ فشاری برای این ازدواج نبوده ..
میدانم تا هر وقت میخواستند، میتوانستند به زندگی بدون ازدواج ادامه دهند ..
میدانم هیچ طعم ناچشیده ظاهریای نبوده ..
مگر حس کاملتر کردن یک ارتباط ..
حسی که مفهومش شاید این بوده ” بی تو هرگز ! ”
.
چه پِرفکت
چه عالی
چه خارجی
تبریک می گم
میدونی!
دوست دارم بدونم همچین شروعهایی به کجا ختم میشن!
محکمتر از ازدواجهای متداول هستن؟
.
ایشالا خوشبخت باشن ..
به نظر من محکم ترن قاصدک. دوست من پیش مشاور می رفت ، مجرده، در مورد دوست پسرش مشاوره میگرفت باور کن مشاور ایرانی ساکن ایران گفته بود اگه اینجا هم امکان زندگی قبل از ازدواج بود امار طلاق ایران به ازا هر 5 ازدواج 3 طلاق نمیشد.
این فرد همون فرد مورد بالاست ک در موردش نوشتی یا دو نفر جدان؟
در کل چه همون باشه چه شخص دیگه بزرگترین کارش کنترل احساس و تصمیم بر اساس عقل بوده کاری که من هیچ وقت تا این سن نتونستم بکنم و بعید می دونم بتونم بکنم که اگه غیر این بود الان این دوری ها و رفت امد ها نبود و من تو شهر کاری همسر ساکن بودم حالا خارجش پیش کیش.و این استقلال و کنترل و مدیریت به نظر من ذاتی هست قاصدک نمی دونم حتی اگه بشه یادش گرفت و ایجادش کرد تو ادمهایی با پیش زمینه ما و احساسات ما نمیشه.
ولی 31 سالگی دیر نیست اصلا. اینو قول میدم بهت و روش وای می ایستم. برای هیچ چیز دیر نیست. انقدر بودند و هستند آدمهایی که دیر شروع کردند ولی الان در بهترین موقعیت ها هستند. مثال هم براش دارم
نه عزیزم .. ادمهای دو تا پستی که نوشتم متفاوت هستن ..
منم احساس میکنم این ازدواج محکم تره .. ایشالا باشه ..
.
من گاهی یه آش شله قلمکار میشم .. اون سرش ناپیدا .. همه چیم رو به همه چی پیوند میزنم ..
مثلا اگر احساسم رنجیده باشه، روی درس خوندم و کارم شدید تاثیر میذاره .. برنامه های زندگیم همه تحت تاثیر قرار میگیره .. در زمینه کنترل احساس واقعا حرفی برای گفتن ندارم :(
.
من خیلی دعا میکنم من و امثال من -اگر خودشون میل به تغییر دارن- بتونن تغییر کنن ..
کاش منم بشم یکی از اون مثالها :)
راستی ان سوالات خصوصی بود یادم رفت خصوصی بنویسم
لحاظ شد