دل و دماغ کار کردن ندارم ..
میدونم تازه شنبه است و کمی خجالت آوره این حس و حالم .. ولی من الان میل ندارم خجالت بکشم و ترجیح میدم دختر بدی باشم ..
ولی یقین دارم الان هر جایی غیر از اینجا بودم بهتر بود .. البته منظورم از هر جا یعنی: خانه عشق، کتابخانه، منزل دوستان، منزل فامیل، مرکز خرید، اصلا حتی پیاده زیر بارون و ...
.
از صبح .. و بعد از شستن موهام .. به خودم لقب قاصدک آن شرلی دادهام .. رفتم و موهام رو عسلی کردم .. به یمن چهارمین سالگرد ازدواج و سی و یک سالگیم .. روز اول حس خوبی داشتم و روز دوم حس بهتری داشتم و الان حسی خنثی دارم l:
- شما لطفا این خط و دو نقطه رو آیکون خنثی تصور کنید-
.
دیروز سالن و اتاق خواب خودمون را تکاندیم .. و الان زلزله در اتاق خواب دومی به وقوع پیوسته .. از انجایی که ما معمولا مقداری وسیله و لباس سرگردان داریم که فقط در بعضی از روزهای خاص سال، جایی مختص به خودشون دارن، مرتب کردن بعضی مناطق از خانه عشق .. به معنی بر هم زدن و نامرتب شدن قسمت دیگهای هست ..
کلا الان سکوت میکنم چون وقتی یادم میافته چطور به بعضی لباسهام چسبیدهام و دل ِ جدا کردنشون از خودم را ندارم تا کمی خانه و زندگی خلوت بشه .. دچار ضعف اعصاب میشم ..
.
آقا ما از چند ماه قبل یه برنامه درسی ریختهایم برای آقای هَسماده ! .. تعجب نداره .. حتما این برنامه را برای آقای هسماده ریختهام که خودم ازش پیروی نمیکنم دیگه l: -قاصدک که باز آیکون خنثی به خودش گرفته-
.
کلا حال ندارم .. نهارم زیادی گرم شده .. منتظرم کمی خنکتر بشه ..
دلم خانه تکانی فکری میخواد .. خیلی . فوری و فوتی !
دیدهاین کامنتدونی چه شکلی مونده؟ واقعا چرا؟ لطفا کمک !
قاصدک ..
4 قدم مانده تا سی و یک سالگی !
باید خوشگلتر شده باشی
دوس دارم با این قیافه ببینمت :)
خدااااااااااای من .. خوشگلتر؟!!
کو اون آیکون فروتنی و خجالت و قند توی دل آب کردن !!
بی خیال خواهر. درس چیههههههههه:دی آمارین هستم رفیق ناباب
تو خیلی هم باب هستی ..
مبارکه رنگ موی جدید
:)
مرسی آلمایی