کنج ِ دنج

گاه نگار

کنج ِ دنج

گاه نگار

590


یاد سال آخر دبیرستان افتادم .. اون وقتها که تا صحبت مهاجرت میشد .. رگ غیرتم قلمبه می شد و عِرق ملی دست از یقه‌ام بر نمیداشت و میگفتم ابدا .. چطور بذارم و برم .. چرا باید برم .. بهشت برین همین جاست که زمین‌اش جلوی چشمهام گسترده شده ..

.

حالا از کجا بگم؟ که باز غرنامه قاصدک نوشت بر زبانم جاری شده .. حالا از کجای اینجا بگم .. که روحم شاد بشه ..

.

کاش حداقل زمانی از تاریخ این جا رو میدیدم .. که میگن فرهنگی بوده و ادبی .. نه این ولوله پر صدا ..

.

همین .. اگر ادامه بدم خیلی تلخ میشه ..

 



نظرات 6 + ارسال نظر
civh 17 آذر 1392 ساعت 09:52

اتفاقا الان داشتم وبلاگ یکی از بچه ها رو می خوندم که در مورد توهین هایی که ملت به مسی (بازیکن فوتبال آرژانتین )کرده بودن نوشته بود.واقعا من موندم فرهنگ غنی ایرانی کجاست؟چرا ما این جوری شدیم؟؟؟کافیه تو رانندگی حواست نباشه چنان فحش و بد و بیراه می شنوی که از هرچی ایرانیه بدت میاد.یعنی کلا مردم فرهنگشون نم کشیده .من متاسفم.همین

یکی از چیزهایی که از دیروز ناراحتم کرده همین کامنتهاست ..
واقعا مردم ما چی به سرشون اومده ؟؟
حداقل قبلا اگر ادبی نداشتیم، سعی می کردیم تظاهر به ادب کنیم .. ولی حالا شدیدا به نمایش دادن بی ادبی اصرار داریم

زهرا 17 آذر 1392 ساعت 09:53

اون کامنت بالایی من بودم.یادم رفت فونت رو فارسی کنم اسمم اون جوری اومد

ﺑﺸﺮا 17 آذر 1392 ساعت 10:10 http://biparvaa.blogsky.com

اﻱ ﻛﺎااﺵ...
ﺭاﺳﺖ ﻣﻴﮕﻲ. :(

:((

برای آفتابی شدن فضا بگم که یکی از دوستای صمیمیِ من با هر پسری دوست می شه بعد از یه مدتی کاراش جور می شه و می ره خارج از کشور چه اروپاش چه آمریکاش برای زندگی یا ادامه تحصیل! وقتی کشف کردیم این قابلیت دوستم رو بهش پیشنهاد دادیم بیاد با داداشا و فک و فامیل ذکور ما دوست بشه که اونام بخت رفتنشون واز بشه!!!

وقتی نوشته ت رو خوندم تو دلم گفتم ای کاش تو پسر بودی و مجرد می دادم با دوستم آشنا بشی بلکه م تواین دوره ی بی فضل و ادبیِ میهن عزیزمون بری خارج حالشو ببری!!!

از شوخی گذشته منم باهات موافقم و نمی دونم چرا ما هر جا می ریم باید بگیم از ماست که برماست!!! اون زمونا یعنی ماستای اونا بهتر بوده؟؟؟

ببخشید قاصدک من یه کم شنگولم یه کم شنگولانه جواب دادم! و عمیقا درکت می کنم وقتی میل به وطن پرستی تموم گزینه های خارج از اینجا زندگی کردن رو برات رد می کنه و از طرفی هم وطنات وشرایطی که وطنت برات درست می کنه ممکنه گاهی عاصیت کنه!!! من هم مثل توام و نمی دونم چه باید کرد!!!

عزیزدلمی .. خیلی هم کیفور شدم و خوشم اومد .. اصولا از این طور دیگه جواب دادنهات خوشم میاد .. غیر قابل پیش بینی و هیجان انگیز
حالا یعنی نمیشه با همین جنسیت دوست بشیم؟ شاید افاقه کرد ..

چی بگم دوست عزیزم .. این روزها .. خیلیها -مثل ما- لنگِ شرایطیم .. و الا چمدونهامون آماده پشت در هست

اطلسی 17 آذر 1392 ساعت 16:44

من چمدونمم اماده باشم دوس ندارم برم.....نمیخوام برم...شرایطشم هس اما بازم نمیخوامممم
بخاطر خانوادم.بخاطر اینکه هرجا برم باز هم غریبه ام!

گاهی حس میکنم اینجا از هر جای دیگه غریب ترم ..

آتا 18 آذر 1392 ساعت 11:44

این کندن و رفتن چیزیه من هیچ وقت نمی تونم بهش فکر کنم و درست بر خلاف من همسر جان شدید دنبالشه
درست میشه قاصدک

واقعا امیدوارم بشه .. واقعا امیدوارم بشه .. واقعا ..

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد