صبح میگم : فدایی پاشو غذای گنجشکها و کبوترها رو بریز براشون .. بیان ببینن غذایی نیست غصه میخورن!
میگه: فدا براشون استامبولی گذاشته بودم .. تو دیشب خوردیش ..
آقا ما رو میگی .. گفتم : همون دو قاشق ته ظرفت رو میگی؟؟ یعنی من غذای گنجشک خوردم؟ یعنی من گنجیشکم؟ خب فکر کردم میلت نکشید بقیه غذات رو بخوری .. یعنی .. یعنی .....
.
چند هفته قبل بود .. جمعه صبح .. مشغول آماده کردن بساط صبحانه بودم که دیدمشون .. دو تا کفتر .. که روی گلدان آویزان از نرده بالکن نشسته بودن .. با اینکه پشتشون به ورودی آشپزخونه بود، باز حواسم بود تند حرکت نکنم تا سایه من را از پشت پرده حریر ببینن و بترسن و بپرن و برن .. با کلی ماجرا صبحانه اون روز آماده شد .. بعد از اون روز احسان حواسش هست نان یا برنج توی گلدون بریزه .. و کمی آب کنارش بگذاره .. تا مهمونهامون گرسنه نمونن .. از چند روز قبل متوجه شدیم چند تایی هم گنجشک به جمع کفترها اضافه شده .. حالا بالکن خونه عشق ما شده پاتوق .. پاتوق چند تا پرنده خوش اشتها و دوست داشتنی :))
بعله :)
میگن لونه کردن پرنده تو خونه باعث میشه برکت به خونه اون ادم سرازیر بشه و خوش یمنه.ایشالا این پرنده ها برکتو با خودشون اوردند خونه شما
منم شنیده ام زهرا جان ..
ایشالا همینطور باشه
مهربونین....![](http://www.blogsky.com/images/smileys/119.png)
زندگیتون پر از عشق و برکت میشه... منتظر برکت ها باش:)
منتظرم
خیلی هم منتظرم .. و خیلی خیلی هم امیدوارم .. خیییییییییییییلی
ای جونم به این خونه ی عشق
راستی پست روز 27 آذر کجا رفت؟
اومده بودم بخونمش
ببخشید دیر رسیدم انگار
عزیزدلم ..
ببخش .. پاکیده شد ..
چقدر شما مهربونید قاصدک. الان انقدر از خودم خجالت کشیدم. چون تو تراس ما هم همیشه میان و می شینند ولی من هیچ وقت به ذهنم نرسید می تونم براش نون یا برنج بریزم
به ذهن منم نرسید .. به ذهن احسان رسید![](http://www.blogsky.com/images/smileys/112.png)
اشکال نداره .. می تونی از این به بعد براشون پاتوق درست کنی..
دقیقا تو خونه ی خواهر من هر رزو همین بساطه ...شوهر خواهرم ...بعد از هر وعده غذا ...خمیر نون ها رو میگیره و با دست اندازه مورچه درست میکنه و میگه غذای بچه هامه :)))))))))))))
آخی .. چه بامزه ..
احسان منم این عادت رو داره .. با خمیر نون چیز میز درست میکنه