وقتی میخوای مسیرت را عوض کنی، راهت را عوض کنی .. راهنما میزنی .. تا جماعت سواره پشت سر و کنار دستت از تصمیمت باخبر بشن .. شاید چشم به حرکت تو دوخته باشن .. شاید ادامه حرکت اونها به تصمیم بعدی تو وابسته باشه .. مبادا بیتوجهی تو .. یا خودخواهی تو .. در خبر کردن بقیه .. به قیمت از دست رفتن سلامتی خودت و کلی آدم دیگه تموم بشه ..
زندگی هم همینه، نیست؟ هر قدر هم مرکبت را جدا کرده باشی .. خونهات را جدا کرده باشی .. همسفرت را جدا کرده باشی .. باز در مسیری پیش میری که تنها مال خودت نیست .. با راه خیلی ها مشترکه .. و خیلی ها اطرافت هستن که تغییر مسیر ناگهانی تو آزارشون میده .. خیلیهای مهم مثل خانوادهات ..
.
همین!