کنج ِ دنج

گاه نگار

کنج ِ دنج

گاه نگار

600


از 7:10 صبح شروع شد ..

یا شاید از دیشب .. یعنی از دیروز غروب .. از همون موقع که دستکش توی کیفم جا خوش کرده بود و من خوش داشتم دستهام یخ زده باشن ..

یا شاید بعد از خوردن بستنی سنتی و فالوده دیشب شروع شده باشه .. کسی چه می‌دونه .. وقتی قاشق پلاستیکی را فرو می‌بردم توی فالوده یخ زده و نگران بودم قاشق کف کاسه را بشکافه و بعد کف دست من رو .. ولی این فکر باعث نمی‌شد دست از تلاش بردارم و چند ثانیه فرصت بدم تا یخ فالوده باز بشه ..

یا اصلا شاید تقصیر اون یک کیسه تخمه آفتابگردان بود .. تقصیر من نبود .. احسان گفت بیارمش و من آوردمش و هیچ حواسم نبود وقتی چشم به تی وی دوخته بودیم .. ظرف پوست تخمه پر می‌شد و کیسه تخمه خالی ..

اصلا شاید واقعا از 7:10 صبح شروع شده باشه .. وقتی توی سرما رفتم تا سوپر و کمی خرید کردم تا مبادا گشنه بمونم ..

هر چی هست .. این حس از دیروز غروب تا امروز صبح شروع شده .. حسی که انگار نوک دماغم را گذاشته‌ام توی کاسه یخ .. نفس که می‌کشم مجاری تنفسی‌ام می‌سوزه .. فکر می‌کنم دارم به یک سرماخوردگی اساسی خوشامد میگم ..

از صبح یک بند چای داغ می‌ریزم و سر می‌کشم و مثل این هست که با چند فنجان آب جوش .. به جنگ کوه یخ رفته باشم ..

بدنم یخ زده .. گلوم هم داره اندک اندک به تاریخ پیوند می‌خوره ..

خوب میدونم باید برم خونه .. برم زیر پتوی دولایه رویال ژاپنم! –درست گفتم؟- در واقع من این پتو را خیلی دوست دارم .. برای همین خواستم از این فرصت استفاده کنم و معرفیش کنم :))

خلاصه .. برم زیر پتو قایم بشم و یک فرشته آسمانی به اسم احسان .. عدسی بپزه با پیازهای درسته و فراوون .. و لیوان لیوان آب پرتقال طبیعی بخورم .. و شیر داغ .. و بعد که خوب شدم .. باقیه قیمه یکی دو روز پیش را با سیب زمینی سرخ شده فراوون بخوریم و خوش باشیم! بعله ..

.


درسته دیروز یخ زدم .. ولی در عوض توی فروشگاه اطلس پود یک پرده تور جدید دیدم و الان عاشقانه بهش فکر می‌کنم و توی رویاهام .. جلوی چشمهای پنجره آویزانش کرده‌ام و باز توی رویاهام .. هی میرم عقب سالن وامیستم و نگاهش میکنم و واقعا لذت می‌برم از سلیقه‌ام .. یعنی در این حد دوستش دارم که دارم فکر می‌کنم حتی .. حتی .. از خرید عیدم بگذرم* و برم به جاش برای سالن پرده جدید بخرم .. یعنی در این حد ..



*دروغ گفتم‌ها .. از خرید عید نمی‌گذرم ;)



نظرات 5 + ارسال نظر
لیندا 4 دی 1392 ساعت 16:36

اوخی ایشالا زود خوب میشی و میزبان خوبی نباشی برای این سرمای ناخونده . راسی یه چیزی یادت بدم قول میدی درست کنی بخوری ؟ نگو ای از شلغم بدم میاد و این حرفا ها . شلغم وسطشو خالی کن بعد توش رو عسل بریز بزار حسابی برن تو پوست و گوشت هم . بعد از دو سه ساعت شلغمو قاچ کن و بخور به همراه عسل داخلش . خیلی خوبه برای گلودرد و اینا
پرده هه احیانا گرون نبوده که تو حاضر شدی از ههمه چیز بزنی و اونو بخری/ چچند بوده قیمتش حالا .
حالا تو با اون حتی و اما و اگرها برو بخر پرده رو زود ، عید هم که برسه بازم یه چیزایی برای خودت میخری زبل خان

اتفاقا من شلغم خور هستم .. خیلی هم دوست دارم .. دیشب هم توی عدسی چند تا شلغم درسته انداختیم .. جای شما خالی ..
مرسی عزیزم که این دستور رو برام گفتی .. حتما درست میکنم و میخورم .. باید چیز جالبی بشه ..
.
اطلس پود الان حراجشه .. متری 55 بود، توی حراج گذاشته بود 49 .. ولی بعضی کارهاش تا 60% هم تخفیف خورده بود ..
منم فکر کنم 5 متر برام بس باشه .. اندازه پنجره کمتر از 2 متره .. نمیدونم چون پارچه تقریبا ظریفه 2.5 برابر خوب میشه .. یا باید همون 3 برابر بگیرم ..
البته در گوشی بگم که باید ساتنی چیزی هم برای روش بگیرم ها .. اون رو ارزونتر میخرم :))
خدا رو شکر برای نصبش هم چیزی لازم نداریم .. چون تقریبا مثل پرده فعلی هست و تیر و تخته اش موجوده ..
وای لیندا ایشالا دست و بال همه شب عیدی باز باشه .. و خدا این خوشیه خرید کردن رو از ما خانمها نگیره :دی
آره باید برم بخرمش تا دیر نشده و گیر خیاط نمونده ام :))

غزل 4 دی 1392 ساعت 17:18

سرما خوردیییییییییی عزیزمممممم منکه فراریم از سرما قبلا اینجوری نبودماااااااا
نخندیا تا حالا اطلس پود نرفتمممم ولی خیلییییییی مشتاقم برم حتما برای عید سر میزنم
از خرید عید که نمیشه گذشت حتی اگه یکدونه جوراب باشه اصلا من الان همش دارم انتظار اون موقع رو میکشم که هی برم بیرون

عزیزدلم .. واقعا سرمای بدی شد این چند روزه .. یعنی سوز بدی داره ..
نه بابا چرا بخندم .. من گاهی مسیرم هست .. و الا اینطور نبوده که به نیت اطلس پود برم بیرون ..
اگر قصد خرید داری تا آخر دی برو .. چون الان فصل حراجه .. شاید تا آخر سال ادامه داشته باشه، شاید هم نه ..
منم دوست دارم خرید عید رو .. بوی تازگی گرفتن رو دوست دارم ..
من یه دوستی داشتم، میگفت سر سفره 7 سین سر تا پا لباس نو می پوشه .. و به این معتقد بود ..
ایشالا همه مردم سرزمینمون .. و همه اونهایی که نوروز رو جشن میگیرن، اونقدری دستشون باز باشه که به خواسته دلشون عمل کنن، حالا هر چی که باشه ..
آمین ..

اتا 4 دی 1392 ساعت 21:31

مواظب خودت باش. سرماخوردگی بده ولی مریض داری به شیوه مردونه کنارش کلی کیف ناکه. به نظر من خوردن فالوده ارزش تشدید سرماخوردگی رو داره.
پیشاپیش پرده نو رو تبریک میگم. همین طور خرید عید رو. از هیچ کدوم فاکتور نگیر. باشه؟

چشم مراقبم ..
بعله .. خیلی کیف داد .. فرشته آسمونی من یه لیوان شیر برام گرم کردن و عدس رو شستن و گذاشتن روی اجاق و بقیه اش با خودم بود :)))))))))))))
البته خیلی خیلی کار داشت ها .. ولی من یه کم غصه خوردم و به خودم گفتم پاشو لطفا جمع و جور کن احوالاتت رو .. که الان وقت مریض شدن نیست :))
وای مرسی آتا جونم :)
همین رو بگو ..
آتا :( دیگه ننوشتم زیاد بشه .. ولی نمیدونی چه مانتوها و کت‌های خوشگلی دیدم ..
من چند سالی بود پارچه به خیاط میدادم و دیگه خیالم راحت بود .. امسال فرصت نشد ..

شقایق 7 دی 1392 ساعت 09:44

نه تو رو خدا از خزیر عید نگذر اصلا اصلا!!! منم نمیخوام ک امسال بگذرم :))))
پرده نو هم پیش پیش مبارک.
نوش جونت فالوده ی خوشمره...اینقدر دوست دارم خودم ی بار درستش کنم!!!

نمیگذرم
منم دوست دارم خودم درست کنم .. یه بار با هم استارت میزنیم
.
از تبریک پیشاپیشت ممنون عزیزم ..

اطلسی 7 دی 1392 ساعت 13:25

خوش بحالتون اطلس پود دارید اینجا جمع شده...
اخ از کت و مانتو نگو که دارم باخودم کلنجار میرم هیچی نخرمممممممم

اِ چرا جمع شده؟
البته واقعا خرید از اطلس پود سخته .. مثلا کوسن ها و رومیزی هاش تک رنگ نیست .. سخته اون راه راهها رو با خونه ست کنی .. و البته خیلی هم گرونه .. آخه چرا یه کوسن باید 100 هزار باشه؟ آخه چرا؟
.
نخر دختر گلم .. اگر لازم نداری نخر .. ولی من لازم دارم واقعنی :)

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد