مدتی هست ارده عملیام گم شده .. یا شاید توانمندیام گم شده .. برنامهها دارم و برگهها سیاه میکنم و رویاها میبافم و ... همین! همه چیز همین جا به انتها میرسد ..
هنوز حتی یک برگ در راستای خانه تکانی جا به جا نشده .. ماندهام با یک خانه عشق چرکول و آرزوی دیدن یک خانه عشق تمیز و لپ گلی ..
دلم میخواهد هر چه را بعد از این، در این پست مینویسم عملی شود .. مثل خوردن یک ظرف بستنی وانیلی و شکلاتی .. ساده و راحت و دوست داشتنی به انتها برسد ..
از 13 اسفند شروع میکنم به خانه تکانی ..
از اتاق خودمان .. کل کمد دیواری را برای بار دهم – از روزی که ساکن این خانه شدیم - بیرون میریزم و لباسهای اضافه را با جان و دل کنار میگذارم و واقعا این کار را میکنم .. برای شونصدمین بار رختخوابها را مرتب میکنم ..
کشوهای دراور را بیرون میریزم و باز مرتب میچینم .. لباسهای اضافه و استفاده نشده در یکسال گذشته را بدون چشمپوشی کنار میگذارم ..
کشوی شال و روسریها را خلوت ِ خلوت میکنم .. همه شالها و روسریهای اضافه را بیرون میگذارم .. و اگر این کار را نکردم خیلی دختر بدی هستم ..
تکلیف خودم را معلوم میکنم که برای وسایل بهداشتی و آرایشی کشوی بزرگه را میخواهم یا کوچکتره را .. و همه را وسایلم را یکجا میچینم .. لوازم آرایشی را کنترل میکنم و تاریخ گذشتهها را بیرون میریزم – همین چند روز قبل دیدم یکی از سایهها تاریخش گذشته و من چون صد سالی بود سراغش نرفته بودم، متوجه نشده بودم و مطمئنم خیلی از وسایلم را باید بریزم دور-
کشوی مدارک را مرتب میکنم .. کاغذهای اضافه را خارج میکنم و کپیها را مرتب میکنم ..
بالاخره تابلوی پاییزی را بالای تخت نصب میکنم ..
روی دراور را خالی میکنم ..
آینه و شمعدان را حسابی برق میاندازم .. نمیدونم چطور، ولی این کار را میکنم ..
رو میزیهای فیروزهای را میشورم ..
گل و گلدان روی پاتختی را نیز هم ..
زیرپایی رنگولکی را هم نیز .. و پرده و ملحفهها را نیـــــــــــــز هم ..
کف را تمیز میکنم .. زیر تخت را مرتب میکنم ..
اتاق تمیز شد .. میروم سراغ اتاق دوم ..
کتابخانه را خالی میکنم .. نه! اول کمد دیواری کوچک را خالی میکنم .. بعد کتابخانه را .. البته قبل از همه اینها چند تایی کارتن جور میکنم و کتابهای اضافی را داخل آنها میچینم .. و هر کتاب مورد نیاز دیگر را درون کمد میگذارم ..
پرده را میشورم ..
فرش را جمع میکنم و با تمیز کننده قوی به جان کف میافتم و بین سرامیکها را سفید میکنم ..
تمام شد ..
میروم سراغ آشپزخانه .. 4 تا دونه کابینت را خالی میکنم و خدا را شاکرم که ما زیاد ظرف نداریم – مثل لباس و یا کتاب - تا آشپزخانه هم اسیرم کند ..
ظرفها را عمیقا ضد عفونی میکنم .. لباسشویی و یخچال را جلو میکشم و حسابی همه جای آشپزخانه را میسابم .. شلنگ هم جور میکنم و میروم روی چارپایه و از بالای کاشیها آب میگیرم تا پایین ..
دوست دارم اجاق را با آب داغ بشورم .. آیا خراب میشود؟ ایشالا که خراب نمیشود .. چون سیف هر قدر هم خوب .. ولی دستم به همه روزنههای اجاق نمیرسد و مجبورم فکری برای گوشه و کنار اجاق بکنم .. سخت ترین کار خانه تکانی که همانا شستن آن بیلبیلکهای روی اجاق هست را با موفقیت پشت سر میگذارم ..
کف را میسابم .. پردهها را برای چندمین بار در طول سال میشورم ..
(چقدر تا تحویل سال مانده؟ هنوز وقت دارم؟؟؟؟؟؟)
سرویسها را ... گریـــــــــــــــــــــــــه .. سرویسها را میشورم .. باز قضیه شلنگ و کاشی و ...
خب .. ماند سالن و بالکن ..
اول سراغ بالکن میروم .. وسایل اضافی را برمیدارم .. و یه وجب بالکن وقتگیر را میشورم .. طناب سیار را هم حسابی میشورم ..
و سالن .. کف را برق میاندازم .. – کاش بشود فرشها را بشوریم .. خودمان .. پارسال قالیشویی محترم فقط لکهها را روی فرشها تثبیت کرده بود .. و کمی رنگ آنها را روشن کرده بود .. دوست دارم شده شخصا آستین بالا بزنم و پودر روی فرش بپاشم و با برس به جان انها بیفتم و بشوند مثل روز اول .. همان روزی که با ذوق و شوق .. با احسان جانم .. پلاستیک دورشان را باز کردیم و قلشان دادیم روی کف اولین خانه عشق .. و از رنگ روشن و ملیحشان لذت بردیم .. یادش بخیر ..
پنجرهها حتما تمیز میشوند .. اصولا یکی از بیخود ترین کارهای خانه همین تمیز کردن پنجرههاست .. خصوصا وقتی خوب رنگ نشده باشند و سیاهی و رنگ سفید قاطی شده باشند .. دلم قاب چوبی میخواهد .. برای دور پنجره ..
پرده سالن را هم سه سوته میشورم و نصب میشود .. نشد پرده را عوض کنیم، حیف .........
میماند دو تا زیر پایی که شسته میشوند ..
لیست خریدی که همیشه مهیاست و فقط منتظر تامین بودجه است ..
اگر دختر خوبی باشم و تا ساعت 24 روز 23 اسفند همه کارها را انجام دهم برای خودم یک هدیه میخرم ..
و میماند یک سوال مهم .. و آن اینکه اصولا چطور میتوان یاد گرفت که کارگر گرفت؟ میدانید! نمیتوانم کار را دست یکی دیگر بسپارم .. احساس میکنم باید زیر و بم خانه را خودم تمیز کنم :((
.
حالا میماند پختن شیرینی .. دوست دارم عملی شود ..
.
دوست دارم هفته آخر فقط به شیرینی پختن برود و چیدن هفت سین و خیابان گردی و خرید .. دوست دارم امسال گندم یا عدس یا هر چه سبز خواهم کرد، همکاری کنند و خوب و زود سبز شوند ..
دوست دارم هفته آخر .. همه کارها روی روال باشند و عزیزانم آرام باشند و بوی بهار در همه زندگی جاری باشد ..
دوست دارم خدا نعمتش را بر سرمان بباراند و هدیه بخرم و از تصور شادی عزیزانم شاد باشم ..
دوست دارم خدا به اوقاتمان برکت بدهد .. خستگی را به خانه نبریم .. شاد باشیم و بیخیال روزگار .. و بیخیال ترافیک و چراغ قرمز و بد اخلاقیهایی که هستند ..
دوست دارم عید .. برای همه ما عید باشد :)
و منم نمیدونم چطور میشه کارو به دست کارگر سپرد.من نه اهل دستور دادنم و نه دلم میاد این کارو کنم...ضمن اینکه مطمئنم اگه کارگر بیاد خودم همه جارو تمیز میکنم.خب واقعا کارگر جز شستن در و دیوار و زمین کار دیگه ای از دستش برنمیاد ...خب نمیدونه جای وسایلو.که چه جور بچینه
ایشالا عید برات عید باشه عزیزم
سرویسها رو بسپر به دست توانمند اقا احسان خب ...منم مبخام سرویسا رو بسپرم به دست توانمند همسر:))))
نه که دلم نیاد .. مثل تو مهربون نیستم .. ضمن اینکه خدا بهشون قوت بده ایشالا ..
منم حس میکنم همه رو خودمون می تونیم انجام بدم .. موافقم .. خونه بزرگ هم نیست که .. در و دیوار شستن هم نداریم ..
منظورم این نبود خودم همه رو انجام میدم .. نمییییییییییییییی تونم که ..
انشاا... که همه این کارا رو میکنی
اون شیرینی پختن از همش بهتره
و انشا... عید واقعا برا یهمه عید باشه
راستی شیرینی چی میپزی ؟ شاید منم پختم
من تمیز کردنو گذاشتم برای روزای اخر
فرش شستنو نگوووووووو ما فرشامون کفیثه
مرسی عزیزم ..
آره منم شیرینی پختن رو دوست دارم ..
اگر بپزم، نخودچی و برنجی و بیسکوییت کرهای با عطر هل و کاور گردو و فیلینگ مامالاد !!!!!!!!!1 عین عنوان وب شف طیبه رو گفتم .. یه بار پخته ام قبلا .. بامزه میشه .. و شاید از این پفکی ها و اینا .. کلا مامی سایت رو جارو کرده ام :)
دوست دارم روزای آخر برم بگردم ..
فرشهای ما هم ..
منم هنوز هیچ کاری رو شروع نکردم واقعا حسش رو هم ندارم اما دلیلشم میدونم. یکیش اینه که هرجا رو نگاه میکنم مرتبه. واقعا هیچ بهم ریختگی وجود نداره. هیچ چیزی برای شستن نیست بجز روکش مبلها. فقط قصه ی همشگی یعنی خاک هست که باید گرفته بشه که اونم همیشه هست و همیشه گرفته میشه.
امان از این خاک .. اطراف ما دارن آپارتمان میسازن .. روز تعطیل هم سر و صدا و خاک بازی داریم ..
کاش خونه ما هم تمیز بود .. بیشتر از کثیف بودن، ریخت و پاشه ..
منم با شستن سرویسهای این خونه مشکل دارم. خصوصا حمام. چون من دوس دارم اب رو با شدت بگیرم به دیوارها. حموم این خونه رو هم نمیشه ازین کارا کرد. برای همین شاید کلن قید شستن دیوارهاشو بزنم. خصوصا که کاشیها سبز هستن و خود به خود برق میزنن. برای همین اگرم کثیف باشن اصلا معلوم نیس
منم حمام شستن رو دوست ندارم .. ولی دستشویی شستن رو دوست دارم :دی ..
چون خودم کیف میکنم وقتی کاشی ها تمیز میشن و آینه می درخشه ..
خدا قوت قاصدک خانمی...
من هم کلیییییی برنامه خونه تکونیانه داشتم که فعلا از جمعه گرفتگی کمر امونم رو بریده و امروز دیگه به منتها الیهش رسیده!
عزیزمی .. هنوز که کاری نکرده ام دوستم .. وقتی می رسم خونه خییییییییلی خسته ام ..
عززززیزم چرا؟؟؟؟ دلیل گرفتگی کمرت چیه؟
تو می تونی عزیزم، فقط کافیه یک قدم برداری...یه قدم کوچولو:)
مهربانوی انرژی + ده .. :)
حال و هوای خونه تکونی خیلی خوبه
البته من هیچ کدوم از این کارایی که میگی به این شکل نکردم، ولی حال و هوای خونه تکونی رو دوست دارم
موافقم .. حال و هوای خوبیه ..
من الان شدیدا کارگر درونم فعال شده . حس انجامش رو دارم .. خیلی .. بوی تمیزی دلم میخواد ..
واقعا امیدوارم بتونم بهش عمل کنم ..
همینطوره
ایشالا که برای همه مون عید عید باشه اینو از ته ته ته قلبم برای همه مون می خوام
ایشالا .. به خوبی و خوشی ..
چقدر این پستت دوست داشتنی بود. من هر خط رو میخوندم تصویر خودم در حال انجامش می اومد جلوی چشمم:)))
کارگر نگیر قاصدک. منم به این نتیجه رسیدم فقط خودم باید کار بکنم.
انشالله همه کارها به خوبی انجام بشه. چه شیرینی میخوای درست کنی؟ منم امسال میخوام خودم درست کنم. خیلی ذوقشو دارم.
امیدوارم بتونم همه رو انجام بدم ..
حس میکنم این خونه تکونی بیشتر برام حکم مغز تکونی رو داره .. سبک میشم آتا ..
من دوست دارم نخودچی درست کنم .. برنجی .. و بیسکوییت کرهای با عطر هل و کاور گردو و فیلینگ مامالاد (از وب شف طیبه)
شیرینی مشهدی هم دوست دارم .. به نظرم خیلی رنگارنگ و خوشگل میشه .. اگر وقتش رو داری درستشون کن ..
من نخودچی و بیسکوییت کره ای و برنجی رو قبلا درست کرده ام .. ولی مشهدی رو نه ..
پارسال فقط برنجی و نخودچی و یه مدل گردویی - از اینایی که با سفیده تخم مرغه، یا زرده، یادم رفته کدومش .. و پودر قند - خوشگل و خوش طعم میشه ..
حتما درست کن .. تازه اگر قصد عیدی دادن داشته باشی، میتونی به عنوان عیدی بدی ..
شف طیبه یه سری بیسکویی درست میکنه، روشون رو با رویال آیسینگ کار میکنه، من یکی از آرزوهام اینه که وقت داشته باشم و از اونها درست کنم ..
دستور تهیه همشون رو از شف طیبه برداشتی؟
نه عزیزم .. فقط همون بیسکوییت کره ای رو ..
بقیه رو از مامی سایت ..
لینکها رو بذارم؟
ما کارگر افغانی میاریم همه کارهامون میگیم بکنه هم باید کارهای خونه بکنه هم باید ازمن و شوشو جونم پذیرایی کنه خیلی لذت داره
ایشالا همیشه خوش باشید ..