اینجا حسابی ساکته .. فقط صدای انگشتهای من روی کیبرد شنیده میشه و صدای ماشینهای عبوری حقانی .. مسکنی که چند ساعت قبل با یه جرعه آب خوردم کرخت و بیحسام کرده .. یه حس دوست داشتنی ..
میدونم الان توی خونه چه خبره .. بجز بهم ریختگیهایی که هست .. میدونم الان نور لطیفی خونه رو پر کرده .. میدونم دست و بال طلایی و بژ و سفیدش رو حتی روی تخت مرتب نشدهمون پهن کرده ..
صبح فقط رسیدم شیر را گرم کنم و روی کورن فلکس شکلاتی مورد علاقه همسر بریزم .. تا گرمای شیر، شکلات پنهان شده توی بالشتکها را ذوب کنه و رنگ شیر به سمت شکلاتی بره .. همان طور که دوست داره ..
و نان قندی مورد علاقه خودم را هم خرد کنم توی کاسه و شیر گرم را بریزم روش و بشه صبحانه کمی شیرین خودم ..
لباسهای همسر را اتو بزنم .. حلقه و ساعتش را بذارم روی میز .. کنار تلفن همراهش .. تا فراموشش نشه ..
دفتر 200-300 برگ پاپکوی خودم را با همه نکتههای کنکوریش .. بذارم کنار کیفش .. و جامدادی مشکیش را پر از خودکارهای رنگی و لاک غلطگیر و نوک اضافه اتود کنم .. ولی اتود را پیدا نکنم تا توی جامدادیش بذارم .. و بهش یادآوری کنم کدام قسمت دفتر پاپکو خالی مونده و میتونه نکتههای دوره آموزشی امروزش را یادداشت کنه ..
و یه ذوق ملایم توی دلم دور بزنه .. از اینکه یه دفتر مشترک خواهیم داشت .. با نکتههای غیر مشترک .. که با احترام به حقوق هم .. روی صفحات خاص خودشون نشستهن ..
صبحانه غیر مشترکمون را روی یک سفره مشترک خوردیم .. و یک قاشق از کاسههای شیری خودمون به هم تعارف کردیم .. و روز را شروع کردیم .. به امید بهترینها ..
.
خیلی چیزها دارم یاد میگیرم .. که چه خوب بود اگر 10 سال قبل یاد میگرفتم .. و چه خوب هست که 10 سال بعد یاد نگرفتم :)
بقول تو چه خوب که زود یاد گرفتیم و چه خوب که دیر نشده خیلی
بقول تو بودن کنار هم و پذیرفتن تفاوت ها با احترام چیز خوبیه...کاش اعصاب ادم همیشه بزاره و اینقدر تمرین کنیم که بشه یه عادت
از طرفی من فک میکنم دوست داشتن طرف مقابل هم توی این پذیرش کمک میکنه!پس کاش بتونیم همه رو دوس داشته باشیم
حالا این نکات کنکوری جریانش چیه؟جرا دفتر دست خودتت نیس؟
همینطوره که میگی عزیزم ..
نکات کلاسهای پارسال .. چون امسال هنوز حرکت مثبتی در مورد درس خوندن نداشتهام اطلسی .. تا خدا چی بخواد ..
خوبیییییییییی قاصدککککککک کجایی دختررررررررر
همین الان وب تو بودم
این چیزا که یاد گرفتی وقتش دقیقا الانه...یعنی الان باید یاد می گرفتی ... غصه نخور:)
مهربانوی مهربان
خدا رو شکر
هیچ وقت برای یادگیری دیر نیست :)
خدا رو شکر ..
عزیزززززز دلم :) وقتی در مورد صبحونه عیر مشترک و سفرهی مشترک نوشتی ی آرامش خاصی رو حس کردم ....انشاله این آرامشه همیشه موندگار باشه ته ته دلت ...حتی وقتی ک زندگی به جبر زندگی بودنش رخ نشون میده بهتون :)
ایشالا آرامش توی زندگی همه باشه .. و ایشالا برخلاف تمام ِ تمامشدنیهای دنیا .. موندگار باشه ..
منم خیلی دلم میخواست نکته هایی که الان یاد گرفتم رو سالها پیش یاد گرفته بودم تا اینقده بعضی وقتها زندگی برام تلخ نمیشد ولی به قول شما خوشحالم که الان یاد گرفتم و دیر نشده.واقعا پذیرش و درک تفاتها و احترام به آنها نکته های خوبیست که بعضی مواقع ازش غافل میشیم.امیدوارم همیشه شاد باشی و از زندگیت راضی
منم دقیقا منظورم همین بود .. به خاطر ندونستن یا توجه نکردن به بعضی چیزها گاهی زندگی تلخ میشه .. که الهی بعد از این نشه ..
مرسی دوستم .. الهی همیشه همه ما شاد باشیم و خوشبخت و راضی