کنج ِ دنج

کنج ِ دنج

گاه نگار
کنج ِ دنج

کنج ِ دنج

گاه نگار

709

داره برررررررررف میاد .. برف ..

نوک انگشت هام رو می چسبونم به شیشه ی یخ کرده و ذوق برف دارم .. حتی اگر اینقدر درشت باشه که به قول یک همکار، پشت نداشته باشه ..

برررررف میاد .. چتر ندارم .. ولی .. می تونم دست خودم رو بگیرم و پالتوی گرمم را بپوشم و بزنم بیرون ..

برم به هوای قدم زدن .. برم .. و حرفهای فرو خورده را جایی زیر برف دفن کنم ..

شاید .. وقتی .. خورشیدی بتابه و ...