یکی دو روز قبل عقدش بود ..
با همخانهاش ..
بعد از یک دوستی عمیق و گسترده دو ساله ..
میدانم هیچ فشاری برای این ازدواج نبوده ..
میدانم تا هر وقت میخواستند، میتوانستند به زندگی بدون ازدواج ادامه دهند ..
میدانم هیچ طعم ناچشیده ظاهریای نبوده ..
مگر حس کاملتر کردن یک ارتباط ..
حسی که مفهومش شاید این بوده ” بی تو هرگز ! ”
.
تا حالا نمیدونستم پتی بور وانیلی* .. با آب .. چه طعم دلپذیری داره - آیکون یکسری قلب .. دور دیدگاهِ جدیدِ قاصدک -
.
.
خدا رو خوش نمیاد اگر ثبت نکنم که ” امروز منت بر سر خودم گذاشتم و رفتم آزمایش دادم ..”
* این پتی بور دستبرد خورده! .. قرار بود تبدیل بشه به دسر پان اسپانیا .. که قسمتش نشد .. و الان شده نهار امروز قاصدک .. به همراه یک لیوان آب .. نوش جونم !
.
آه ! راستی .. اول آبان رسید .. به امید بهترینها ..
قاصدک ..
14 قدم مانده تا سی و یک سالگی!
چه بد! من اگر نخوام کامنتدونی وبلاگم این مدلی باشم باید اصولا به کدام مسئول پیگیر!!! شکایت ببرم؟!!
نه واقعا !! نه بابا بیدارم ! میدونم اینجا کجاس و من کیام !
گفتم شــــــــــــــاید .. شـــاید ...