دیروز می گفت آقای همکار رو هر از گاهی می بینه که توی آلاچیق نشسته و چای می نوشه ..
گفتم ما که نیم ساعت وقت نهاری داریم و روی ساعت کارمون حساب میشه .. منم خیلی دوست دارم مثلا وقت نهار برم روی اون نیمکت بشینم و توی سکوت غذام رو بخورم و کیف کنم .. خصوصا حالا که هوا خود ِ بهشته ..
همین الان یادم افتاد که یادم نبوده که آرزوی کوچولوم رو برآورده کنم و دو تا سمبوسه ی خانگی سهم نهار امروزم را پشت همین میز کار بلعیده ام :(
.
.
.
چه جای با صفاییه محله کارت.البته دم اداره ما هم یه فضای سبزه که آلاچیق داره که بدبختی اینه که از اداره نمیشه زد بیرون... باید مرخصی گرفت و از اداره بیرون زد که خب نمی ارزه...
حالا هم دیر نشده برنامه رو برای روزهای بعدی اجرا کن
راستی چه خوبه که مثل اونوقتا شدی و مینویسی
خیلی با صفاست .. فضای سبز جلوی شرکت رو خیلی دوست دارم .. امروز هم دیدم کلی لاله کاشته ن ..
دارم سعی میکنم مثل قبل حس نوشتن رو داشته باشم
ماهم همچین فضایی داریم اما نیمکتش نیس:)) و البته ضایع ست!
مدتهاست قصد پختن سمبوسه دارم!
این نیمکت از ارکان اساسی هست ..
اگه مثل بیرون فقط سیب زمینی و جعفری بریزی وقت زیادی نمیخواد .. با یه کم سیر تازه هم معرکه میشه ..
عزززززززیززززززززززم .خب بازم وقت هست .انشاله به زودی