کنج ِ دنج

کنج ِ دنج

گاه نگار
کنج ِ دنج

کنج ِ دنج

گاه نگار

395

انگار هفته دوم فروردینه .. سوت و کور و آرام .. فقط صدای مداوم جیغ موتور و ماشین می پیچه توی شرکت و بهت میگه بیرون تعطیل نیست .. صدای تیک و تاک ساعت هم هست .. اگر گوش تیز کنی و توی افکارت غرق نشی ..


روزهای بیکاری رو دوست ندارم .. یا باید اینقدر کار باشه که پوستت کنده بشه و سرت رو بالا بیاری ببینی وقت کاری یه ساعته تموم شده .. یا باید بشینی توی خونه و پاهات رو دراز کنی و بستنی لیتری میهن بخوری و تکرار پایتخت رو ببینی !!

وقتی شرکتی، ساعتها کـــــــــــــ-ش دار میگذرن و همین که پات رو بیرون میذاری در چشم بر هم زدنی ساعت می چرخه و می رسه به 10 ..


باید وقت قرض کنی ..  می دونی هر بار در خونه رو که باز می کنی، خانه کامل چیده نشده بهت لبخند می زنه و تا ته حلقش رو نشونت میده و میگه ســـــــــــــــلام ..  نگاهی به تایم شیت می اندازی و می بینی مرخصی داری شکر خدا .. یه کمی بشکن می زنی و دندون تیز می کنی برای مرخصی چهارشنبه و پنجشنبه .. زور داره برای نیم روز پنجشنبه یک روز کامل از مرخصی هات کم بشه .. ولی می ارزه .. اقلش اینکه خونه رو جمع می کنی و تمام ..

روی تقویم نوشته 51 .. مانده سال 51 .. خب خیلی نرو تو فکر .. روزها برای آمد و رفتشون به اجازه  تو نیاز ندارن :))


.

گشنمه .. اشکالی داره ساعت 12 نهار بخورم وقتی بقیه زودتر از 1:30 غذاشون رو گرم نمی کنن؟؟


نظرات 7 + ارسال نظر
اطلسی 9 بهمن 1391 ساعت 12:26

اخ جون مرخصی...
اخ جون چیدمان خونه جدید
اخ جون ناهار خوشمزه
همش اخ جون داره
درمورد پست قبل مورد 1و3 رو حتما بنویس

نه اطلسی .. نهار نه ..
بابا مگه من چقدر توان دارم .. هم خونه بچینم هم غذا بپزم .. والااا ..
چشم عزیزم .. حتما

سمیرا 9 بهمن 1391 ساعت 12:55 http://sepideye-eshgh.blogfa.com

آره روزای بیکاری تو شرکت خیلی بده منم دوسشون ندارم اون روزارو..
ولی مرخصی رو دوست دارم مخصوصا اگه بخوام تو خونه بمونم..
دوستم کمک میخوای بگوهااااااااااااااااااا..

آره مرخصی خیلی می چسبه .. حالا خونه .. یا خرید .. یا مهمونی .. در هر حال خیلی می چسبه ..
مرسی عزیزم .. لطف داری

چقدر خوبه اون سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه ای که قراره توی خونت باشی و بی دغدغه فقط به خودتون و خونه زندگیتون برسی:)
خوش بگذره:)
اشکال نداره نهارتو بخور نوششش جونت...من هم تو خونه انجوری میشک همیشه بعد دوباره ساعت یک و نیم گشنم میشه طبق عادت:)

خیییییییلی خوبه .. من هنوز بدن درد رو دارم .. هنوز خستگی مفرط رو دارم ..
مرسی عزیزم ..
مرسی .. خوردم .. جای شما خالی .. شاید اگر توی خونه بودم باز گرسنه می شدم ولی اینجا دیگه امکانش نیست

مژگان یک دنیا عشق 9 بهمن 1391 ساعت 13:30

اِ اسباب کشی کردی؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خسته نباشی و مبارکا باشه.
ایشالله تا عید چیده میشه دیگه و خونه نو نوار داری سال تحویل
نه چه اشکال داره.من اگر از وقت گرسنگیم بگذره اشتهام رو کامل از دست میدم
دقیقا موافقم.
منم این روزا سرم خلوت تره::خیلی بده تو شرکت آدم کاری نداره کلافه است
من مرخصی اصلا ندارم.همش واسه دانشگاه پررررررر
ببینم مگه 5 شنبه رو ساعتی حساب نمیکنن برای شما.
واسه مارو 4 ساعته رد میکنن.خوب وقتی نیمه روز هست

آره عزیزم .. وسایل رو بردیم ..
مرسی دوستم
منم غذام رو گرم کردم و خوردم ..
نه مژگان من بارها هم اعتراض کرده ام .. ولی یه روز کامل کسر میشه .. تازه فکر کن من اوایل نمی دونستم .. یعنی حدودا تا 7-8 ماه و مدام خوش خیالانه 5 شنبه ها رو مرخصی می گرفتم .. بعد فهمیدم کامل حساب می شده ..

مزگان یک دنیا عشق 9 بهمن 1391 ساعت 13:34

ضمن اینکه بنده امروز چون آبدارچی نداشتی غذام رو موقع گرم کردن سوزوندم.حواسم رفت به نت
و اگر منتظر یک بسته نبودم صد در دصد الان جیم زده بودم رفته بودم خونه و لالا

همون آبدارچی معروف :))
خب اشکال نداره .. ما به روت نمی یاریم ..
منم امروز کمی زودتر میرم .. البته کار دارم بیرون و باز شب می رسم خونه ..

مژگان یک دنیا عشق 9 بهمن 1391 ساعت 13:38

آره خانم مدیر عاملی طی میکنه
هر هفته 2 روز مرخصی میره
2روز هم مرخصی ساعتی
درسته مرخصی طلب داره ولی نه که هفته ای 2 روز.
اونوقت منه بدبخت واسه امتحانم بهم مرخصی نداد

بنده خدا لابد به کارهای آخر سال می رسه ..
تو مرخصی هات زیاد به چشم می اومده .. وقتی ادم مرتب مرخصی بگیره .. هر چقدر هم کم، به چشم میاد متاسفانه ..

لیندا 11 بهمن 1391 ساعت 09:00

الان پس تو مرخصی هستی و حسابی داری به سروروی خونه میرسی
راستی قاصدک عکس حتما بزاریا
خیلی دوس دارم خونه جدیدتو ببینم

آره عزیزم مرخصی بودم و واقعا تمام وقت به حال و روز خونه رسیدم ..
حتما حتما ..

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد