کنج ِ دنج

کنج ِ دنج

گاه نگار
کنج ِ دنج

کنج ِ دنج

گاه نگار

735


چمدان ها و وسایل مورد نیاز را پشت قلدر بار زده ایم و منتظریم همه سر وقت معین .. سر قرار حاضر بشن و .. راه بیفتیم ..

.

پیشاپیش عید مبارک و امیدوارم همه تعطیلات دلچسبی داشته باشید :)



توافق ...



گاهی وقت ها هم اینطوریه ..

فقط دوست داری یک لینک بذاری ..

به امید بهترین ها .. بهترین های بهترین های بهترین ها ..



...

سایت هواشناسی میگه دمای هوای تهران 39 درجه سانتیگراد هست ..

باورم نمیشه .. به نظرم حداقل 42-43 باید باشه ..

اسپلیت روی 18درجه هست با حداکثر توان فن .. ولی باز اینجا روی میز کارم افتاده ام و طپش قلبم بالا رفته .. سردرد گنگی هم گوشه سرم را گرفته .. 


مراقب خودتون باشید ..




734

دیروز قبل از ظهر بلیط برای عصــــ..ــر یخبــندان را رزرو کردم ..

از صبح حال م خوب نبود .. قبل از سحر رانیتیدین خورده بودم و سوزش معده م افتاده بود و بعد از آن دل درد و معده درد شدید اومده بودم سراغم .. ظهر را گذشته بود که روزه م را باز کردم .. معده م حسابی متلاطم بود ..


شهر مثل کوره ای بود که آدم می پخت .. همسر پیشنهاد داد بریم خونه .. سرسختی کردم و گفتم نه .. خوبم ..

رفتیم و روی صندلی ها مستقر شدیم .. از همان ابتدا بوی عطر گرم و تند خانم کنار دستی دلم را به هم پیچاند .. فیلم تلخ بود .. ولی به روی خودم نمی آوردم .. بیشتر به بازی ها دقت می کردم .. با ژاله صـ.ـامتی گریه کردم .. و با مهتاب کرامـ.ـتی .. و با هر بار اوج گرفتن فیلم، عطر خانم کناری بیشتر توی دماغم می پیچید .. کاش قانون میگذاشتند کسی قبل از رفتن به سینما عطر تند و گرم نزنه .. یک فضای بسته است و قرار هست حداقل 90 دقیقه یکجا بنشینی و نمی تونی کنار دستی خودت را انتخاب کنی .. و در اغلب مواقع نمی تونی جای خودت را تغییر بدی ..

.

دیشب همه ی وجودم درد آلود بود .. گرمازدگی توانی برای من نگذاشته بود .. بیشتر از 24 ساعت هست که فقط با آب .. شربت لیمو و گلاب .. و قاشقی مربای بهار نارنج خانگی زنده ام ..

گرما به کنار .. گرد و غبار راه نفس را می بندد ..


.

داستان فیلم اعتیاد و خیانت بود .. امار بالای خیانت و اعتیاد را میدانم .. ولی نمیدانم اینهمه پرداختن به این موارد تا به حال فایده ای داشته؟ اینهمه دیدن تلخی؟ آیا این راه، راهی درست برای هوشیار کردن مردم هست؟؟


.

فکر کنم تقریبا تنها خانم مانتوی جلو بسته پوشیده ی دیروز من بودم !!



733

افطار را منزل خانواده باشید و بهتون خوش گذشته باشه و صحبتش بیفته و از سینما رفتنتون و خندیدنتون بگید و شیطون بشید و بقیه رو گولمالی کنید و ...

بلیط ساعت 2 نیمه شب را برای سینما ایـــران بگیرید و راه بیفتید سمت سینما ..

و ببینید سینما لبریز از مشتاقان به سینما هست .. ساعت 2 نیمه شب .. و شوکه بشید .. و فیلم را باز ببینید ولی مثل دفعه قبل بهتون خوش نگذره چون کیفیت صدا و تصویر بسیار پایین تر از سینمای قبلی هست .. ولی باز بخندید و صدای خنده ی همراهانتون بیشتر شما را به وجد بیاره .. 

و چیدمان صندلی ها و کلا فضای قدیمی سینما طوری باشه که هر لحظه منتظر باشید یکی از راه برسه با بساط لیموناد و تخمه ..

و زمزمه های خانم پشت سری به شما بگه که فقط شما نیستین که برای بار دوم بیننده این فیلم هستید ..

و بعد از فیلم بدووووو از سینما بیرون بزنید و همون نزدیکی ها یه فضای سبز پیدا کنید و بساط کتلت مامان پز و نان بربری و سبزی خوردنتون را راه بندازید و سحری بخورید ..



شد خاطره :))