کنج ِ دنج

کنج ِ دنج

گاه نگار
کنج ِ دنج

کنج ِ دنج

گاه نگار

474


زود می گذرید ! دارید زود می گذرید .. روزهای شیرین جوانی ام !

دست و پایم را تار ِ چسبان ِعنکبوت ِ بی انگیزه گی بسته است ..

و هزار پیچ چرایی دست از سرم بر نمیدارد ..

این بار اما .. منتظر گذشتن این روزها نیستم .. تلخ ترین انتظارها را، انتظار برای زودتر گذشتن روزگار جوانی ام را، کنار گذاشته ام ..

این بار، جنگجویی بی رمق ام که در پی ته مانده های نیرویی بزرگ، ته و توی خویش را می کاود .. تا روزهایی شیرین بسازد از این روزگار خاکستری ..





نظرات 4 + ارسال نظر
مهربانو 4 خرداد 1392 ساعت 15:48 http://www.mehrbaanoot.blogsky.com

عزیزم بفهم این لحظات رو ازشون استفاده کن که دارن به شدت زود می گذرن !!!! به شدت خیلی عجیبی!!!

به شدت زود میگذرن .. موافقم ..

زهرا 5 خرداد 1392 ساعت 07:54 http://zizififi

واقعا ها...۳۰ سال و خرده ای از عمرمون گذشت .یعنی در خیلیییییییییییی خوش بینانه ترین حالت نیمی از عمر ...
وای استرس همه وجودمو گرفت

امیدوارم خیلی کمتر از نیمی از عمر رو گذرونده باشیم زهرا .. یا حداقل این فرمول برای هم سن های ما باشه ..

آلما 5 خرداد 1392 ساعت 10:05 http://www.almaa.blogsky.com

چرا بی رمق؟؟؟
از لحظه لحظش استفاده کن
شاید فردایی نباشه....

آلما خیلی فکر توی سرم هست که باید عملی بشه .. ولی نمی تونم .. به عمل نمی رسه .. نمیدونم فاصله این فکر و عمل کردن بهش رو باید چی پر کنه .. از این جهت میگم ناتوان شده ام ..
مثل پا به سن گذاشته ها وقتی از شرکت بر می گردم فقط دلم استراحت میخواد .. اصلا جسمم یاری نمیکنه آلما .. بی حالِ بی حالم ها ..

آلما 5 خرداد 1392 ساعت 10:06 http://www.almaa.blogsky.com

انگیزه رو خودمون به خودمون میدیم
منم گاهی اینطوری میشم...اما معمولا موقتیه
امیدوارم مال تو هم موقتی باشه

امیدوارم ..
میدونی .. اگر چیز خاصی نمیخواستم و به همین روزها دلخوش بودم بهتر بود انگار .. حداقل عذاب وجدان نداشتم ..

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد