کنج ِ دنج

کنج ِ دنج

گاه نگار
کنج ِ دنج

کنج ِ دنج

گاه نگار

485


تردید یعنی همین ..

که بیایی و بگویی نمیدانی جمعه انگشت سبابه ات را رنگ میزنی .. یا نه !

.

که نمیدانی اینبار بازیگر کدام نمایشنامه ای ..

که ندانی دوست تر داری تماشاچی بمانی .. یا گوشه صحنه بازی کنی ..

که همان ته مانده امید، دست به دامان افکارت شده باشد .. و بگوید ”بیا” .. شاید .. شاااااااااااااید تغییر در راه باشد ..

ولی خاطرات سالهای قبل .. محکم و ماندگار و پررنگ .. بگوید ”نع” و باز تو باشی و خاطره آن  سی امین روز از سومین ماه سال .. که وحشت زده در شهر .. بی پناه، در راه مانده بودی ..

امان از خاطرات سالهای قبل ..







نظرات 4 + ارسال نظر
اطلسی 21 خرداد 1392 ساعت 14:30

دلم میخواد هر چی شنیده بودم و دیدم رو شیفت دیلیت کنم و راحت بشم...
اصلا دلم نمیخواد وارد سیییاسسسست بشم .
الانم میخونم و دنبال میکنم دورادور اما حرفی برای گفتن ندارم اینقدر که شرایط ضدو نقیضه...

عزیزم حالت رو درک میکنم .. ولی این فقط سیاست نیست .. فرنگ و اجتماع و هر چیز دیگه ای هست که باهاش درگیریم ..
منم مثل تو به نظرم شرایط ضد و نقیضه ..

لوتوس 21 خرداد 1392 ساعت 14:37

من هم تردید دارم ولی به احتمال زیاد رای خواهم داد
ما رای ندیم این بی سواد ها و روستایی ها به هر کسی میدن و وضع بدتر خواهد شد
نمی خوام به قشری توهین کنم ! نه ! منظور این که بدون تحقیق رای میدن ! برخی خام این شعار ها میشند متاسفانه !
ما جوونیم و می تونیم با تحقیق انتخاب کنیم و نزاریم هر کسی انتخاب شه

مسئله همینه که من در مورد جمله اخرت و ”نگذاریم” تردید دارم .. اینکه ما تعیین کننده هستیم یا نه؟
ضمن اینکه .. تردید دارم شعارهایی که نفر مورد نظر ما میده عملی باشه .. یعنی بتونه عملی کنه ..

سیندخت 21 خرداد 1392 ساعت 17:26

شاید خاطرات 4 سال قبل و بعدترش برای من اونقد پررنگ باشه که به خاطر غلظتش هیچ وقت ازش حرف نزدم چون نفسم رو می گرفت... تا همین چند وقت پیش هم ادعایم می شد رای ندهم... اما حالا کمی فقط متفاوت فکر میکنم... که اگر حتی رای من حساب نشود و رای من ها هم به حساب نیاید لااقل به فکر می افتند که ما هنوز زنده ایم و هنوز بر این باور خودمان اعتقاد داریم و زندگی می کنیم نه اینکه اتفاقات 4 سال پیش تمامی اعتقاداتمان را در نطفه کشت و خفه مان کرد و میدان را خالی کردیم... رایها را می بینند بالاخره و می فهمند که ما هنوز زنده ایم! حتی اگر نخواهند ما را ببینند... که اگر رایی نباشد از من و من ها، نفسشان آسوده تر میشود

چیزی که از جانم رخت بر بسته اعتماد است .. اعتماد ..
و ندانستن پشت پرده ها ..
و اینکه ر.ا.ی ما، مهر تایید است ..
نمیدانم .. شاید بروم و بر این تایید مهری بزنم .. نمیدانم ..
.
ممنون دوستم ..

زهرا 22 خرداد 1392 ساعت 07:05 http://zizififi.persianblog.ir

دقیقا به خاطر دلایلی که سیندخت گفت من هم رای میدهم حتی اگر فرد مورد نظر من رای نیاورد یا نخواهند که....

ایشالا خیر پیش بیاد عزیزم ..

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد