کنج ِ دنج

کنج ِ دنج

گاه نگار
کنج ِ دنج

کنج ِ دنج

گاه نگار

487

بغض راهی برای رد شدن نفس نگذاشته بود .. 


چند بار برگه را باز کردم و دوباره خواندم و باز برگه را تا زدم ..


وجودم بین دو احساس متضاد له شده بود ..


برگه‌ام را به خدا سپردم و در صند.و.ق انداختم ..


حالا من مانده ‌ام و وجدانی که نمیدانم باید راحت باشد .. یا ناراحت ..




این سندی باشد .. میان من و خدایم .. که یا به خودم و انتخابم ببالم و باز با افتخار رنگش بزنم .. و یا خدای ناکرده، بند بندش را قطع کنم، اگر چند سالی بگذرد و پرده‌ها کنار روند و بدانم گـــــــــــــــــــول خورده ام و اشتباه انتخاب کرده‌ام ..

.

خدایا .. خودمان را .. سرزمینمان را .. فرزندانمان را به تو می‌سپاریم .. که بهترین حافظانی .. یا حق ..




نظرات 6 + ارسال نظر
زهرا 25 خرداد 1392 ساعت 07:28

و من هم رای دادم...همسر را هم با خودم کشان کشان بردم
توکل بر خدا
ان شاالله هرکس رییس جمهور می شود بتواند برای این مردم مهربان کاری کند و مملکت را به سوی خوشبختی ببرد

چه بامزه .. در واقع برای ما برعکس بود و احسان جان یه کم کشان کشان من رو برد پای صندوق :)))
ایشالا خیره ..

مژگان یک دنیا عشق 25 خرداد 1392 ساعت 08:30

منم که کلا شناسنامه نداشتم که برم.شناسنامه ام مونده بود آموزشگاه رانندگی واسه امتحان

شووووووووووووخی میکنی مژگان .. :D
حالا میخواستی بری یا نه؟؟

مژگان یک دنیا عشق 25 خرداد 1392 ساعت 09:04

:)

اطلسی 25 خرداد 1392 ساعت 10:51

من هم با این امید جلو رفتم

:)

آواز 25 خرداد 1392 ساعت 10:55 http://radepayezendegi.persianblog.ir

من هم رفتم ! با یه عالم حس متناقض
و همسرم با یه عالم اکراه

اما من امیدم پر رنگ تر بود از همه ی حس های بد
خدا کنه سرخورده نشیم ....

ایشالا خیره ..

لوتوس 25 خرداد 1392 ساعت 19:32

منم رفتم و با بسم اله برای اولین بار شروع به نوشتن کردم
ولی همسر نیامد !
منو رسوند و داخل ماشین منتظرم موند
میگفت یاد ۴سال قبل میفتم عذاب وجدان میگیرم رای بدم
میگفت رای ندم وجدانم راحت تره!
منم اصلا اصرار نکردم چون به نظرم شخصیه و نباید به حریم و اعتقاد شخصیش تحمیل میشد ! و اولین بار بود همسر رای نداد !

امیدوارم انتخاب درستی کرده باشم

منم امیدوارم انتخابمون درست باشه .. چه اون شخصی که بهش رای دادیم .. و چه اینکه اصلا رای دادیم ..

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد