کنج ِ دنج

کنج ِ دنج

گاه نگار
کنج ِ دنج

کنج ِ دنج

گاه نگار

538


آدمها .. به فرزندانشان .. به چشم بزرگترین دستآورد عمرشان نگاه می‌کنند ..

این را در نگاه پدران و مادران زیادی دیده‌ام ..

وقتی فرزندشان را به تو معرفی می‌کنند .. و تو، در نگاهشان میخوانی: نگاش کن! این تمام زندگیه منه .. تمام لحظه‌هام .. از گذشته تا آینده  ..

.

چقدر سخته تمام گذشته و آینده کسی باشی .. که فقط به بودنت، هست!

.


یا ذوقم خشکیده .. یا ذهنم مشغوله .. یا ...

هر چی که هست .. این روزها قاصدک با دوران اوج نگارشش فاصله داره .. چه میدانی! شاید قدمی به عقب گذاشته تا خیز برداره .. برای یک پرواز!



 

 

نظرات 4 + ارسال نظر
زهرا 2 مهر 1392 ساعت 07:16 http://zizififi.persianblog.ir

طفلی بابا و مامانه من به چیه من می خواهند بنازن من موندم؟؟؟کاش میشد ادامه تحصیل بدم و حداقل فوق لیسانس بگیرم
ایشالا خیر بلندی داشته باشی قاصدکم ...میگم نگارشت مثل همیشه عالیه فکرکنم سوژه نیست.نه؟؟؟

زهرا اینجوری نگو .. من مطمئنم خانوادت هم اگر همچین حرفی ازت بشنون ناراحت میشن .. دختر دسته گلی مثل تو با اینهمه قابلیت ...
ایشالا میخونی و فوق لیسانس هم قبول میشی، فقط برای اینکه حس خودت بهتر باشه
.
واقعا هنوز خوبه؟ خیلی خوشحالم .. سوژه هم هست ها .. ولی از خیلی ها میگذرم

سیندخت 2 مهر 1392 ساعت 07:30

نوسان قلمی... :) درست میشه هرچند ما فرودی نمی بینیم که تو منتظر باشی ازش رد بشی... همیشه در اوجی...

این لطف توئه عزیزم .. مآآآچ

اطلسی 2 مهر 1392 ساعت 13:57

منم حسم مثه توهه...گاهی فک میکنم نکنه من باعث حسرت خانوادم بشم...


چقدر حرفای تو توی ذهنم میمونه...این جمله رو قبلا بمن گفتی...
خیز برداشتی و کمی عقب نشینی برای پرش!
یادته؟پارسال اول تابستون!ودقیقا همینطور شد و یه معجزه شد توی کارم....

دختر بد نشو .. این چه حرفیه ..
.
کاملا یادمه عزیزم .. کاملا ..
اطلسی خیلی خوشحالم اون روزهات خوب گذشتن و از الانت راضی هستی .. خیلی برات خوشحالم دوستم :))

آتا 4 مهر 1392 ساعت 13:18

قاصدک تو با دوران اوج نگارشت فاصله داری؟ دختر نوشته های تو عالیهههههههههههههههههههههههههههههههههههههه

-قاصدک که داره گونه‌هاش سرخ شده- !!

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد