طاقتم طاق شده .. آرام و قرار ندارم ..
تابستان سر از زمستان درآورده یا من متابولیسمم فعالتر از قبل .. از درون ذوبم میکند؟
.
پنجشنبه .. وقتی نرم نرم به میدان نرسیده به خانه عشق نزدیک میشدیم .. از آنچه میدیدم شوکه و حیرت زده بودم .. شکوفههایی که انگار صبح بعد از گذشتن ما از کنار میدان، همه تلاششان را کرده بودند تا ظهر به زیبایی هر چه تمامتر روی شاخهها بشکفن و لبخند بزنن .. به نظرم رسید از صبح تا ظهر .. به فاصله چند ساعت فضای محله بهاری شده بود .. درست مثل اواسط فروردین سال 92 ..
وقت نداریم .. مشغله این روزها امان ما را بریده .. اسفند بیتوقف میگذره و من و احسان جز شلوغی، طعم دیگهای از او نچشیدهایم .. هنوز فرصتی نبوده تا مثلا سر به بساط دست فروشها بکشم .. تا مثلا سری به پاساژ پروانه بزنم و سردرگم بشم .. تا سنگفرش خیابانها را زیر پا بگذارم ..
چند روز قبل .. ورودی تره بار نزدیک خانه پر بود از ماهی قرمز و تنگ و بساط هفت سین .. باورم نمیشد .. فکر میکردم امسال چقدر زود بساط فروش هفت سین راه افتاده .. در حالیکه زود نبود و این من هستم که هنوز پشت درهای اسفند ایستادهام ..
17 روز از اسفند گذشته .. و من هنوز صدای پای بهار را نشنیدهام! انگار میهمان عزیزی، ناخوانده سر میرسد ..
اتفاقا من امسال خیلی زود حال و هوای بهاری اومده سراغم.. به نظرم مدتهاست بوی عید میاد همه جا!
ولی وااااقعا زود میگذره این روزا.. ما هم که میدونی چه اوضاعی داریم!!
البته عزیزم .. تو که حق داری ..
ایشالا خوب و زود به همه کارهات میرسی
قاصدک عزیزم از ته دلم ارزو میکنم این روزها شلوغ و پر مشغله بگذرن و طعم روزهای دوست داشتنی رو بچشی و کیف کنی از تجربه کردنش
مرسی مهربون :))
ایشالا برای همه ما روزهای آخر 92 خوب بگذره ..
این گرما منم بى طاغت کرده
خب خدا به دل ما گرمالوها نگاه کرد و امروز خنک تر شد
دوستم منم وضعیته تورو دارم....خونه مون کثیف....هنوز لباس نخریدم....انگار روزها تو دوره تنده...البته من میدونم ایشالا به کارامون میرسیم
مسئله اصلی برای هر کاری پوله .. و پولهایی که باید دست ما برسه مدام عقب میافته .. ما هم همینطور موندهایم :))
خدا بخیر بگذرونه :))
ایشالا که میرسیم عزیزم ..
دیروز هم به غزل گفتم به نظرم هر سال عید زودتراز سال قبل میرسه...
واقعا موافقم .. به نظر منم همینطوره ..
واقعنی انگاری ناخانواده سر میزند :)
چرا آروم و قرار نداری دخترم؟
واقعا :))
خیلی درونم متلاطم هست دوستم .. نمیدونم اثر رژیم حالتهام رو تشدید کرده، یا چیز دیگه ای هست .. داغ میکنم ..
نه خب اگه رژیم باشه ک باید بی حال و بیجون باشی ک و سرد باشه جونت ! گرما چیه؟!
واقعا نمیدونم ..
البته یه مدته داغ میکنم ..
همین الان انگار یه غذای خیلی تند خورده باشم، معدهام داره میسوزه ..
نمیدونم چه خبره ..
قاصدک عزیزم مواظب معده داغ شدت باش!! واییی خدای نکرده یوقت اسید معدت زیاد نشه در اثر گشنگی و کم خوری مثل من نشی.. من الان خیلب اذیت میشم دوستم. فک کنم در اثر رژیمهای دوران جوونی باشه.. مواظب سلامتیت باش..
واااااااااااااااقعا؟؟؟؟
من اصلا به این فکر نکرده بودم ..
البته مدتی هست اینطوری شده ام .. گاهی داغ میکنم .. حتی فکر کردم شاید چربی خونم بالا باشه .. ولی بعد از آزمایش دیدم اینطور نیست ..
مثلا غذای چرب میخوردم، یا نون خامهای .. بعد از مثلا یک ساعت داغ میکردم ..
هفته اول رژیم هم گاهی اینطوری میشدم ..
مرسی از تذکرت عزیزم ..