میشه گفت اولین پاداش را از کار جدیدش گرفته بود .. خیلی خوشحال بودم .. اصولا وقتی میبینم زحماتش نتیجه میده ذوق میکنم ..
نرسیده به ونک .. گلهای آقای گل فروش توجهام را جلب کرد ..
و چند ثانیه بعد من بودم و نگاه موشکافانه به گلهای رنگ و وارنگ .. میخک .. رز مینیاتوری و ... و در آخر یک دسته گل از گلهایی که اسمشون رو نمیدونستم .. به رنگ سفید برفی .. براش خریدم .. و اونقدر محو گلها بودم که یادم رفت اسمشون را بپرسم ..
.
حالا گلها با ساقههایی کوتاه و بلند .. میان تنگ کوچک ماهی عید .. روی میز وسط مبل جا خوش کردهان ..
.
گلدان متوسط و ظریف و خوشگل و خِپلو ببینم حتما میخرم .. قول میدم ..
.
دیروز افطار مهمان همسر جان بودیم .. به صرف کله پاچه .. شیرینی پاداش ..
خداروشکر دارید به سمت قله ارامش حرکت میکنید
مرسی عزیزم ..
نوش جان :)
مرسی
نوش جونتون. دلم میخواس گلها رو میدیدم
همون اقاهه که بعد از اسمان ونک نرسیده به کار و تجارت بساط میکنه؟!
فقط به خاطر تو :))
بالاتر از میدون .. روبروی ایستگاه اتوبوس .. بَر ِخیابون ولیعصر