کنج ِ دنج

کنج ِ دنج

گاه نگار
کنج ِ دنج

کنج ِ دنج

گاه نگار

664


یه چیزی خیلی سخته ..

اینکه به این باور برسی که همه .. حتی عزیزانت .. حتی انها که به گوشه‌ی دلت گره خورده‌اند .. حق دارن راه خودشون رو برن .. حق دارن طبق رویاهاشون زندگی کنن .. حق دارن به شادی خودشون هم فکر کنن .. حق دارن راه را اشتباه برن حتی – از نظر تو – و حتی سرشون به سنگ بخوره و باز برگردند ..

ادمها حق دارن .. که کمتر نگران لرزیدن دل تو باشن .. کمتر دلواپس دلواپسی‌های تو باشن .. آدمها حق دارن نعمت زندگی را آنطور که میخوان مصرف کنن .. نه اونطور که تو میخوای ..

چقدر سخته .. با همه‌ی آموزه‌های اول تا حالای این زندگی .. این آداب و رسوم .. و این عرف .. به این باور رسیدن ..



نظرات 3 + ارسال نظر
Nassi 3 مرداد 1393 ساعت 02:22

خیلییییی سخته که نشه مانع شد واسه خطرهای زندگی عزیزان ، مخصوصاً که مطمئن باشی راه برگشتی از اون اشتباه واسشون نباشه

این که خیلی سخته ..
من بیشتر منظورم مواقعی بود که مدام برای عزیزانمون نسخه می‌پیچیم و دست و پاشون رو می‌بندیم ..

سارمونلا 4 مرداد 1393 ساعت 09:20 http://khaterestan.persianblog.ir

سخته به این باور رسیدن ولی به نظرم خیلی دلنشین میشه وقتی آدم به این مرحله میرسه که این موضوع رو درک میکنه و براش قابل قبول میشه.....کاش بتونیم به این مرحله برسیم

سخته واقعا .. خیلی سخته ..

آره واقعا سخته..
اما ما هم یکی از اون اطرافیانشون هستیم، شاید روزی تنها رویای کسی بودیم، شاید روزی تنها دلواپسی فردی بودیم

دلم میگیره وقتی میبینم بعضی وقتا اینطوری میشه اما چه کنیم که میشه...

یه پست برای اولین بار اینجا برای دخترکم نوشته شده.بهم سر بزن.ممنون

کامنتت خیلی ذهنم رو مشغول کرد ..
نمیدونم چقدر این حرفم درسته .. ولی تا یه وقتی خیلی مراقب بودم عزیزانم نگرانم نباشن و اذیت نشن .. ولی واقعا خسته شدم ..

چشم :)

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد