کنج ِ دنج

کنج ِ دنج

گاه نگار
کنج ِ دنج

کنج ِ دنج

گاه نگار

672


صفحه‌ی word را باز می‌کنم و با اسم 111 روی دسکتاپم ذخیره‌اش می‌کنم .. معمولا اسم فایل‌هام 11 هستن .. ولی الان یک فایل با اسم 11 روی دسکتاپم هست .. چند خط نوشته‌ی دیروزم .. همه‌ی احساسم نسبت به سقوط هواپیما.. و من تصمیم گرفتم تلخیش را برای خودم نگه دارم و روی وبلاگ قرارش ندم ..

تقویم رومیزی امسالم را بسیار دوست دارم .. هر روزش را که ورق می‌زنم .. یک جمله‌ی زیبا پشت صفحه نقش بسته که بهم انرژی میده .. مدتهاست تصمیم داشتم این جمله‌ها را با شما به اشتراک بگذارم .. ولی فراموش می کردم ..


حس و حالم یه طوریه .. حسی که شاید بعضی ها خیلی زودتر درگیرش بودن .. ولی من از وحشت مقابله و مواجهه با این حس، تا همین روزها به تاخیر انداختمش ..


یک جور خاصی دارم با زندگیم روبرو میشم .. دارم زرورق دور آدمهای خاص زندگیم را باز می‌کنم .. دارم توی ذهنم .. و توی قلبم بهشون اجازه‌ی خطا کردن میدم .. و دارم یاد می‌گیرم با همین خطاها .. با همین کمبودها .. با همین تناقض‌های بین گفتار و رفتار .. دوستشون داشته باشم .. عاشقشون باشم ..


دوست دارم حال متلاطمم خوب و زود به ثبات برسه ..


خدایا .. می‌تونستم تا ابد توی هر ذره جهل خودم بمونم .. می‌تونستی به حال خودم رهام کنی .. می‌تونستی نشانه‌ها را از سر راهم برداری .. می‌تونستی نگاهم را به روی نشانه‌ها ببندی .. ولی دستم را باز گذاشتی .. برای دیدن .. برای درک کردن .. برای تحلیل کردن .. و من دوستت دارم که اینقدر خاصی ..

 


نورمن وینسنت بیل:


وقتی همه‌ی نیروهای جسمی و ذهنی متمرکز شوند توانایی فرد برای حل مشکلات به طور حیرت انگیزی چند برابر می‌شود.



نظرات 6 + ارسال نظر
nassi 21 مرداد 1393 ساعت 12:28

گنجیشک 21 مرداد 1393 ساعت 12:33

672 یک جور خاصی بود!
حس و حال الانت که خیلی ها تو نوجوونی تجربه ش می کنن!!! برام جالب و هیجان انگیزه!!! ینی چی می تونه باشه؟ از صبح احساس می کنم یک مقداری از دیروز فضول تر شدم که شامل حال توام شد

خدا خیلی دوستت داره ها



توضیحش همون پاراگراف بعدی هست ..
الان که خوندم دیدم خوشم نیومد که نوشتم بعضی‌ها این حس رو در دوران نوجوانی دارن .. اصلاحش میکنم

سلام دوست من

آره آدما بعضی وقتا اینطور میشن.بعضی وقتا شاید خیلی عادی شدن اوضاع باعث بشه که آدما نسبت به اطرافیانشون دیگه اون (بقول معروف)رودرواسی معمول رو نداشته باشن اما مهم اینه که بپذیریم هرکسی رو همونطور که هست البته نه تا اونجایی که حرمت افراد و اعتقاداتشون و مون زیر سوال بره.

و اینکه خدا جبران همه نداریهای انسانه. وقتی خدا باشه به همه چیز میشه رسید اما اگه خدا رو فراموش کنیم بعید نیست همون چیزایی رو که داریم هم از دست بدیم که اینو شما خیلی خوب گفتی تو پاراگراف آخر

جواب این همه لطفت را به لبخند میدم مامان بتی عزیز ..

کامنتت خاص خودت بود .. با همون زاویه دیدی که من مسئله رو دیده بودم

دخملی 21 مرداد 1393 ساعت 14:53

حس و حالت خوب پس؟
تصمیم خوبی گرفتی عزیزم

خوبم خدا رو شکر ..
جمله‌های قشنگی هستن .. امیدوارم دوست داشته باشین

آمارین 21 مرداد 1393 ساعت 17:26

من سرکار که میرفتم تقویمم رو میزیم ساده بود. خودم هرروز یه بیت شعر مینوشتم روش

تو که کلا با سلیقه‌ای عزیزم

حس و حال جالبیه منم بارها تجربش کردم تا با خیلی چیزها کنار اومدم... خدا باورت باشه دوووست:-)

من خیلی متلاطمم مهربانو ..

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد